1-مــــــــــن شمیم نو بهاران ؛ مظهر آرامشم ؛ دنیای صبرم
مــن دلیر پهنه های مهربانی ؛ دشمن بیداد و جبرم
2-شیرصحرای شعورم؛سرفرازم؛چشمه ی احساس و شورم
مرد کوهستان عشقم؛آهنینم؛درکشاکش ها چو ببرم
3-صد ریا گــــــــــــــر آتش افروزد که جان و دیدگانم را بسوزد
صدسپرچون سنگری می سازم ازاین سینه ی سبزوستبرم
4-در سراشیب گناهم ، می شود فرمانبری ها تکیه گاهم
می روم باشمع مهرش،چون مسلمانم؛نه ترسایم نه گبرم
5-می خروشم همچو دریای خروشان تا بلندای رهــــــایی
در مصاف زندگانی ، سینه عریان ، صخره ی ایمان و صبرم
6-همسفر با آرزوها ، می شتابم ؛ می کنم بس جستجوها
شامگاهان ، آذرخشم ؛ درپگاهان ، باد و بارانم ؛ چو ابرم
7-من مگــــــر روباه بیمارم که بر ته مانده ی شیران نشینم
من جلودارم ؛ سخن ساز دیارعشق و عـــــرفانم ؛ هژبرم
هژبر پاکزاد
2 / 10 / 1370 خورشیدی
برچسب : نویسنده : koopal بازدید : 17