......... در بیت زیر :
« توانا بود هرکه دانا بود ــ ز دانش دل پیر ، برنا بود »
واژه ی « توانا » ، صفت فاعلی است : « توان » و « ا »
« توان » ، بن مضارع مصدر « توانستن » و « ا » ، پسوند است که با
بن مضارع ، صفت فاعلی ساخته است .
« هرکه » ، ضمیر مبهم
« دانا » هم صفت فاعلی می باشد کــــــه از بن مضارع « دان » ، از
مصدر « دانستن » و پسوند « ا » تشکیل شده است .
« بود » ، یک فعل مضارع ساده از مصدر « بودن » است .
« ز » برابر « از » یک حرف اضافه است .
واژه ی « دانش » ، اسم مصدر می باشد کــه از بن مضارع « دان »
از مصدر « دانستن » و حرف « ش » ساخته شده .
« دل » ، اسم ساده است .
« دل پیـــــر » یک ترکیب اضافی است : ( مضاف و مضاف الیه ) کــه
نسبتی با کسره ی اضافه بین « دل » و « پیر » برقرار می شود .
« پیر » ، صفت جانشین اسم است .
« برنا » یک صفت ساده است .
پس هـــــر حرف و واژه ای جایگاهی در جمله دارد : نوع و ترکیب
تا حالا از نوع نوشتیم و اگر بخواهیم ترکیب تعیین کنیم :
« هرکــه توانا بود » یک جمله ی اسمیّه است کــــــه کاری صورت ــ
نمی گیرد ؛ تنها نسبتی داده می شود ( نسبت دادن توانا به هرکـه
با فعل بـــــــود ) . در جمله هـای اسمیّه کـــــه تشکیل می شود از
« مسندالیــــه » « مسند » و « رابطه » ، هــرکــــه یک مسندالیه ،
توانا یک مسند و بود یک رابطه است .
همین گونه « هرکه دانا بود » نیز ویژگی بالا را دارد .
در مصـــــرع دوم ، « ز » حـرف اضافه است کـــــــه از « دانش » یک
مفعول بواسطه می سازد .
جمله ی « دل پیــــر برنا بـــود » هم یک جمله ی اسمیّه یا اسنادی
است کـــه « دل پیر » ، مسندالیه ، « برنا » ، مسند و « بـــــود » ،
فعل ربطی یا رابطه می باشد .
هژبر پاکزاد
22 مرداد 1402 خورشیدی
برچسب : نویسنده : koopal بازدید : 76