جایگاه حرف و واژه در جمله

ساخت وبلاگ

جایگاه حرف و واژه در جمله

......... در بیت زیر :

« توانا بود هرکه دانا بود ــ ز دانش دل پیر ، برنا بود »

واژه ی « توانا » ، صفت فاعلی است : « توان » و « ا »

« توان » ، بن مضارع مصدر « توانستن » و « ا » ، پسوند است که با

بن مضارع ، صفت فاعلی ساخته است .

« هرکه » ، ضمیر مبهم

« دانا » هم صفت فاعلی می باشد کــــــه از بن مضارع « دان » ، از

مصدر « دانستن » و پسوند « ا » تشکیل شده است .

« بود » ، یک فعل مضارع ساده از مصدر « بودن » است .

« ز » برابر « از » یک حرف اضافه است .

واژه ی « دانش » ، اسم مصدر می باشد کــه از بن مضارع « دان »

از مصدر « دانستن » و حرف « ش » ساخته شده .

« دل » ، اسم ساده است .

« دل پیـــــر » یک ترکیب اضافی است : ( مضاف و مضاف الیه ) کــه

نسبتی با کسره ی اضافه بین « دل » و « پیر » برقرار می شود .

« پیر » ، صفت جانشین اسم است .

« برنا » یک صفت ساده است .

پس هـــــر حرف و واژه ای جایگاهی در جمله دارد : نوع و ترکیب

تا حالا از نوع نوشتیم و اگر بخواهیم ترکیب تعیین کنیم :

« هرکــه توانا بود » یک جمله ی اسمیّه است کــــــه کاری صورت ــ

نمی گیرد ؛ تنها نسبتی داده می شود ( نسبت دادن توانا به هرکـه

با فعل بـــــــود ) . در جمله هـای اسمیّه کـــــه تشکیل می شود از

« مسندالیــــه » « مسند » و « رابطه » ، هــرکــــه یک مسندالیه ،

توانا یک مسند و بود یک رابطه است .

همین گونه « هرکه دانا بود » نیز ویژگی بالا را دارد .

در مصـــــرع دوم ، « ز » حـرف اضافه است کـــــــه از « دانش » یک

مفعول بواسطه می سازد .

جمله ی « دل پیــــر برنا بـــود » هم یک جمله ی اسمیّه یا اسنادی

است کـــه « دل پیر » ، مسندالیه ، « برنا » ، مسند و « بـــــود » ،

فعل ربطی یا رابطه می باشد .

هژبر پاکزاد

22 مرداد 1402 خورشیدی


عبدالله موحّد...
ما را در سایت عبدالله موحّد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : koopal بازدید : 76 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1402 ساعت: 18:17