عبدالله موحّد

متن مرتبط با «جایگاه» در سایت عبدالله موحّد نوشته شده است

جایگاه حرف و واژه در جمله

  • جایگاه حرف و واژه در جمله......... در بیت زیر :« توانا بود هرکه دانا بود ــ ز دانش دل پیر ، برنا بود »واژه ی « توانا » ، صفت فاعلی است : « توان » و « ا »« توان » ، بن مضارع مصدر « توانستن » و « ا » ، پسوند است که بابن مضارع ، صفت فاعلی ساخته است .« هرکه » ، ضمیر مبهم« دانا » هم صفت فاعلی می باشد کــــــه از بن مضارع « دان » ، از مصدر « دانستن » و پسوند « ا » تشکیل شده است .« بود » ، یک فعل مضارع ساده از مصدر « بودن » است .« ز » برابر « از » یک حرف اضافه است .واژه ی « دانش » ، اسم مصدر می باشد کــه از بن مضارع « دان » از مصدر « دانستن » و حرف « ش » ساخته شده .« دل » ، اسم ساده است .« دل پیـــــر » یک ترکیب اضافی است : ( مضاف و مضاف الیه ) کــه نسبتی با کسره ی اضافه بین « دل » و « پیر » برقرار می شود .« پیر » ، صفت جانشین اسم است .« برنا » یک صفت ساده است .پس هـــــر حرف و واژه ای جایگاهی در جمله دارد : نوع و ترکیبتا حالا از نوع نوشتیم و اگر بخواهیم ترکیب تعیین کنیم :« هرکــه توانا بود » یک جمله ی اسمیّه است کــــــه کاری صورت ــنمی گیرد ؛ تنها نسبتی داده می شود ( نسبت دادن توانا به هرکـهبا فعل بـــــــود ) . در جمله هـای اسمیّه کـــــه تشکیل می شود از « مسندالیــــه » « مسند » و « رابطه » ، هــرکــــه یک مسندالیه ،توانا یک مسند و بود یک رابطه است .همین گونه « هرکه دانا بود » نیز ویژگی بالا را دارد .در مصـــــرع دوم ، « ز » حـرف اضافه است کـــــــه از « دانش » یک مفعول بواسطه می سازد .جمله ی « دل پیــــر برنا بـــود » هم یک جمله ی اسمیّه یا اسنادی است کـــه « دل پیر » ، مسندالیه ، « برنا » ، مسند و « بـــــود » ، فعل ربطی یا رابطه می باشد .هژبر پاکزاد22 مرداد 1402 خورشیدیAdbloc, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها