عبدالله موحّد

متن مرتبط با «تنهایی» در سایت عبدالله موحّد نوشته شده است

زندان تنهایی

  • زندان تنهایی ......میـــــان آشنــایان این غم نا آشنــــایی راکه را گویم که میگیرم سراغ آشنـــایی را.....ز بیـــــداد جداییها جوانی از بــــرم بگریختکنون تاراج پیری اقتضا دارد جدایــــی را.....دل دیوانه ام چون گل که آنسان دلربایی داشتبه پای آرزو پرپر نمود آن دلــــــربایی را.....در این غمخانه ای ایران غریبیهای من بنـــگرکه در روز تو می جویم نشان روشنــایی را.....مرا با ایــــــن وفاداری که باشد رسم و آیینمسزاوار است کز یاران ببینم بی وفــایی را؟.....چرا با من ریا ورزند آنــــانی که میـــــــدانندگریزان از ریایم؛ دوست دارم بی ریایــی را.....مرا بـــــال و پری باید که از زندان تنهـــاییبه پرواز آیم و جویم در آزادی، رهایــی را.....اگر در آسمان هم سنگ محنـــت بر سرم ریزدجدا هرگز نمی سازم ز خود عشق خدایی را .....به جز درگـــــاه بی همتای تنها سر نمی سایمکه میبینم در آن، شان و شکوه پارسایی را.....گدای در گهت هستم خدای حـــــامی پاکان!مباهات فراوان میکنم من این گدایــی را.....هــــــژبر سوته دل سنگینی کوهی به جان داردخدایا! از تو میخواهد رموز رهگشایـــی را .....هژبر پاکزاد2 آبان 1362 خورشیدیاز کتاب گوهر پارسی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها